در ادامه شوکهایی پیدرپی که سیاستگذاران اقتصادی به پیکر جامعه و مردم وارد آوردهاند، اظهارات «سیدابراهیم رئیسی» در نخستین رویداد بینالمللی خصوصیسازی در اقتصاد ایران (پایان اردیبهشت) مبنی بر اینکه «قرار است در كشور تصميمهای سختي بگيريم» باز هم تن و بدن خیلیها را به لرزه درآورد.
به گزارش نوروز، ذهنها به سرعت به سمت آزادکردن قیمت مهمترین کالایی رفت که دولت هر وقت قیمتش را بالابرده، خیلی جاها به هم ریخته است. سخنگوی دولت هر چند موضوع گران شدن قیمت بنزین را رد کرد اما کیست که نداند دیگر اطمینان بخشی نخبگان سیاسی جلوی التهاب جامعه را نمیگیرد.
در این فضا، میلیونها نفر منتظر و در واقع ملتهبند تا ببیند دولت با کوپنیسمِ نو، چگونه سفرهشان را زیر و زبر خواهد کرد.
متولدین نیمهی دههی هفتاد به قبل، کاغذهای کوچک و رنگی کوپن را یادشان میآید؛ کاغذهایی که عددهای درشت روی آن نوع کالا را نشان میداد و رنگ و تعداد آدمکهای روی آن تعداد نفرات خانوار را.
سالها بود که آن کاغذهای رنگی دیگر جایی در خانهها نداشتند و اقلامی مثل، پنیر، شکر، برنج و روغن، مانند دیگر کالاها به فروش میرسید و برای دریافتشان دیگر از صفهای طولانی و ارائهی کوپن و بازارسیاه کوپنفروشها خبری نبود.
هفتهها است در شرایطی که مردم از گرانیهای سرسامآور، همهجانبه و بیپایان به ستوه آمدهاند، زمزمهی توزیع کوپن با نام «کالابرگ الکترونیک» از سوی دولت به گوش میرسد.
در سالهای اخیر، این نخستین بار نیست که شیوهی توزیع کالاهای اساسی میان مردم با هدف رسیدن به عدالت نسبی اقتصادی-اجتماعی و کاستن از اثرات تورم مطرح میشود. در دولت پیش هم تصمیمی با نام «سبد کالا» مدتی اجرایی شد و جنجالهایی میان عامهی مردم و همچنین مخالفتهایی از سوی متخصصان برانگیخت.
چنانچه گرانی بنزین در آبان 98 را هم جزو همین سلسله اقدامات در نظر بگیریم، گویا پرداختن به چگونگی قیمتگذاری و فروش کالاهای اساسی از سوی دولتها، هر بار با اعتراضات مردم، اقتصاددانان و جامعهشناسان همراه بوده است. طی روزهای اخیر هم شاهد تجمعات خیابانی در بعضی شهرها بودیم.
در سالیان پیش پدیدهای به نام شبکههای اجتماعی اینترنتی وجود نداشت و بنابراین سرعت و فراگیری نشر اخبار مانند امروز نبود. اما اکنون گستردگی وجود تحلیلهای اقتصادی-سیاسی در شبکههای اجتماعی (فارغ از میزان عالمانه بودن و درستیشان) و رسانههایی که هر لحظه در دسترساند (البته مسامحتاً؛ با چشمپوشی از محدودیت یا قطعی اینترنت)، موجب شده است که تصمیمات بزرگ و پرریسک دولتها به سرعت با واکنش مردم روبهرو شود.
لازم است مقامات دولتی به یاد داشته باشند سیاستهایی مثل پرداخت یارانه به اَشکالی که در سالهای اخیر اجرایی شده و ناکارآمدیشان بارها به اثبات رسیده است، چنانچه با تداوم سانسور و سرکوب اِعمال شوند، جامعه را ملتهبتر از پیش خواهد کرد.
موفقیت در اجرای یک تصمیم اقتصادی بزرگ مانند حذف ارز ترجیحی بر کالاهای اساسی و توزیع کوپن، تنها و تنها به مشورت با اقتصاددانان نباید محدود باشد.
در روزهایی که بخش گستردهای از جامعه پر از خشم و التهاب از تورم در ضروریترین حوزهها از درمان و آموزش عمومی گرفته تا خوراک و مسکن هستند و هر لحظه آمادهی انفجار از استیصالِ گرانی، حضور متخصصان علوم اجتماعی در تصمیمات دولت ضروری است.
باز کردن گرههای کور اقتصادی، از مسائل اجتماعی-سیاسی و فرهنگی جدا نیست. جای خالیِ نگاهی که یک مشکل را در کلیتِ خود ببیند و زمینههای تاریخیِ ایجاد یک مسئله را نیز در نظر داشته باشد، در دولتها خالی است. اکنون آشکارترین نشانگر این خلاء، اعتراضاتِ جاری در گفتوگوهای عمومی است.