اعتراضات میانه 1400 چرا آغاز شد و واکنش حاکمیت در برابر مطالباتی که طرح یا بازتکرار میشود چیست؟
نوروز در گفتوگویی با «جلال خوش چهره» سردبیر «آرمان امروز» گفتوگویی داشته تا مشخص شود ریشه ناآرامیهای اخیر چیست و نظام سیاسی چه پاسخی به این مطالبات داده است.
استمرار ناآرامیهایی که به شکل مقطعی طی سالهای گذشته در داخل کشور کل گرفته ناشی از بینتیجه بودن اعتراضات مردم و تصور اشتباهی است که حاکمیت سیاسی معمولا داشته است و تصور شده با نوع برخورد سرکوب، غلبه قدرتمندانه بر مسائل صورت گرفته و مشکلات حل شده است در حالی که هیچ وقت صورتمسئله پاک نشده بلکه تلنبار شده است. برای مرحله بعد که امروز شاهد ناآرامیهای داخل ایران هستیم مسائل متفاوت، بسیار فربهتر و با لایههای پیچیدهتری همراه شده است.
دلیل اصلی این است که مسئولان نوعی ناکارآمدی و کمدانشی را در برخورد با اعتراضات داشتهاند و یک شیوهی تکساحتی را در مقابل اعتراضات از خودشان بروز دادهاند. آن ها گمان داشتهاند اگر برخورد خشنی صورت بگیرد مسئله حل خواهد شد و به نوعی این تصور را داشتهاند که یک معادلهی همه یا هیچ باید باشد و قرار است که معترضان به هر دلیلی باید ساکت شوند و خود را برنده بدانند.
شیوههای گفتوگو و ایجاد ارتباط منطقی و بهروزتر با مردم و بهویژه نسل جدید باید در پیش گرفته شود یعنی نسل جدیدی که مطالباتش نه تنها با ده سال گذشته بلکه به جرات میتوانم بگویم با مطالبات نسل جوان قرن نوزده و بیستم میلادی نیز متفاوت است. امروز مطالبات و جنس مطالبات رویکرد تازهای را میطلبد که باید دید آیا حاکمیت توانسته این را درک کند. راه گفتگو و ارتباط میان مخالفان، معترضان و منتقدان از یک سو و حاکمیت سیاسی از دیگر سو معمولا بسته یا یکطرفه بوده است یعنی حالت مونولوگ.
باید دانست که مردم اصولا حاکمیت سیاسی را چگونه ارزیابی میکنند. حاکمیت باید به دنبال این باشد که چطور با مردم و به ویژه نسل جوان ارتباط برقرار کند و چگونه جوانان را در یک سطح افقی مشارکت دهد نه عمودی یعنی از بالا به پایین و این نوع نگرش به نسل جوان درست نیست.
مطالبات نسل جوان سیاسی به معنای جناح سیاسی اصلاحطلب، اصولگرا، معتدل و انگهای ایدئولوژیکی نیست؛ بلکه مطالبات نسل جوان، مطالبات مدنی است. آن ها میخواهد یک زندگی عادی داشته و میخواهد به آینده اطمینان داشته باشد.
متاسفانه نوع رابطهای که با این ها برقرار شده است از موضع قدرت بوده و شخصیت جوان که تحصیلکرده است و در عصر مدرن زندگی میکند خدشهدار شده است. جوان امروز پرسشگر است و نمیشود مانند چهار دهه گذشته به پرسشهایش پاسخ داد. همچنین انتظار نمیرود که جوانان این نسل تمام حرفها را بپذیرند. مشکل بعدی این است که کسانی با مردم و افکار عمومی ارتباط برقرار میکنند که از کمترین سواد برخوردارند و با یک ادبیات بسیار سطح پایین برخورد میکنند که نه تنها آرامشی در جامعه ایجاد نمیکنند بلکه مردم و نسل جوان را عصبیتر و خشمگینتر میکنند.
در حاکمیت سیاسی فعلی ما، دستگاه فرهنگساز و کسی که بتواند با مخاطبان یک ارتباط منطقی و معقول برقرار کند وجود ندارد. در تبلیغات مذهبی و دفاعیات سیاسی در تلویزیون، یک مشت افراد را میآورند که با بدترین الفاظ و ادبیات با مخالفان و معترضان برخورد میکنند و طبیعی است که واکنشها نیز خشن خواهد بود.
البته من معتقدم جامعه ما با لحاظ نگاه به امنیت ملی و منافع ملی همیشه سعی کرده است حتی اعتراضهایش را مسالمتآمیز از خود بروز دهد.