دولت آمریکا به محض اطلاع از انقلاب مشروطه ایران -که از سال 1284 خورشیدی آغاز شد- بسیار خشنود و شادمان شد اما در عمل در راه پیروزی انقلاب مشروطه نقشی نداشت و سیاست خارجیاش نسبت به جنبش مشروطیت مبتنی بر خودداری از مداخله، دوری از مناقشات داخلی و پرهیز از رویارویی با قدرتهای صاحب نفوذ روس و انگلیس در ایران بود و از پذیرش هر نوع پیشنهادی حتی به صورت حمایت اخلاقی از مشروطهخواهان خودداری کرد.
این رفتار دولت آمریکا برخلاف افکار عمومی ملت این کشور و مطالب مطبوعات آنها در واکنش به جنبش و قیام مردم ایران بود. در این دوره در واقع گرایشی در میان برخی از نمایندگان، میسیونرها و اتباع آمریکا رواج داشت که خلاف سیاست بیطرفی آمریکا نسبت به انقلاب مردم ایران بود. یکی از آنها «هوارد باسکرویل» (Howard Conklin Baskerville) نام داشت که نمادی از کمک و همراهی اتباع آمریکایی در جنبش مشروطه بود.
«اسماعیل امیرخیزی» که در جریان اتفاقات و پیوستن باسکرویل به مشروطهخواهان بود در خصوص زندگینامه وی مینویسد: هوارد باسکرویل در دهم آوریل ۱۸۸۵م در محل «نارث پلاته» آمریکا ایالت «نبراسکا» متولد شده و در کالج این ایالت تحصیلات مقدماتی خود را انجام داد و در ۱۹۰۳م داخل دانشگاه «پرنتس» برای تکمیل تحصیلات خود شد و بعد از پایان این دوره یعنی 1907م/ /1325ق به موجب دعوت مدرسه آمریکایی تبریز موسوم به «مموریال» برای معلمی این مدرسه به ایران آمد و به تعلیم و تربیت پرداخت. درس عمده او تاریخ عمومی بود اما بعداً به موجب درخواست شاگردان و بعضی از معلمین مانند «سید حسن شریفزاده» و «میرزا عبدالحسین» با اجازه «ویلسن» رئیس مدرسه، کلاسی نیز برای تدریس حقوق بینالمللی باز کردند.
روزنامه «ایران نو» نیز ذیل تیتر «هر که در راه حق مُرد نام نیکش تا ابد زنده است» آورده است: باسکرویل جوانی 25 ساله پاک نیت، خیرخواه و نوعدوست بود که علاوه بر تدریس کتابهای درسی، بخشی از اوقات خود را به تربیت شاگردان و تنزیه اخلاق آنان اختصاص داده بود و هدفی جز خدمت به همنوعان خود نداشت و حقخواهی در وجود او بود.
«احمد کسروی» نیز در ذکر باسکرویل به نکاتی قابل توجه اشاره میکند. از آنجا که باسکرویل در آمریکا دوره سپاهیگری را گذرانیده بود آموزش امور نظامی را به گروهی از جوانان داد و اسم این گروه را «فوج نجات» نامید و از همه آنها خواست که در هر جنگی پیشرو باشند و فداییوار بجنگند.
باسکرویل خطاب به شاگردانش میگفت: « تازه جوانان ایرانی، این خاک امروز ایران را به شماها احتیاج است، بکوشید و تحصیل علم و کسب معرفت کنید تا اینکه بتوانید وطن عزیز خود را نگهداری کنید. من آمریکایی بسی خوشحال خواهم شد اگر شماها را در پی ترقی ملیت خودتان ببینم.»

به هر حال باسکرویل برخلاف خواسته دولت متبوع خود در جنگ شرکت کرد و با یک ثبات قدم و حسن نیتی مثالزدنی جوانان تبریز را تشویق به مسلح شدن و مدافعه در راه حق میکند. او کمک به ایرانیها را وظیفه انسانی خود میدانست. تا این که در وقایع فروردین 1288 خورشیدی که مستبدین راه آذوقه را به روی مردم تبریز بسته بودند و در نبرد موسوم به «شام غازان»، تصمیم گرفت در راه آزادی ایرانیان از قید اسارت جان خود را فدا کند و به شهادت برسد.
اینگونه بود که باسکرویل خون پاک خود را بر خاکهای آذربایجان ریخت تا بعد از سالها نام نیک خود را در تاریخ آزادیخواهی ایران ثبت کند.
نوشته دکتر فرشته جهانی