بهرام چوبین یکی از سپهبدان ساسانی در دوران هـرمزد چـهارم و از خـاندان اشکانی مهران پس از اینکه بهعنوان فرمانده کل سپاه ایران در جنگ علیه ترکان در شرق پیروز شد، در سـال 589 میلادی دست به شورش زد. این شورش در تاریخ دوره ساسانی از اهمیت ویژهای برخوردار است. زیرا برخلاف شورشهای دیگر نهتنها بیرون از دودمان ساسانی رخ داد و تقریباً با موفقیت همراه بود؛ بلکه بهرام توانست برای مدتی کوتاه پادشاهی را در خاندان ساسانی به دست آورد.
به گزارش نوروز، بهرام را از آن جهت چوبین خطاب میکردند که قدی بلند و پیکری لاغر همچون چوب داشت اما توانست قدرت دو تن از پادشاهان ساسانی را به چالش بکشد که در نتیجه باعث کشتهشدن یـکی از آنها، یعنی هرمزد چهارم و فرار دیگری، یعنی خسرو دوم به امپراتوری روم شد.

بهرام چوبین و نبوغ نظامی
در تاریخ نظامی جهان، بهرام چوبین را نابغه رزم لقب دادهاند. در سال ۵۸۸ میلادی، سپاه عظیم خاقان شامل ترکان و به پشتوانه خزرها با ۳۰۰ هزار مرد مسلح و چند واحد فیل جنگی به قلمرو ایران در شمال شرقی خراسان (تاجیکستان و شمال افغانستان امروزی) حمله کرد. در این جنگ سپهبد بهرام مهران معروف به بهرام چوبین فرماندهی ارتش ایران را به عهده گرفت. پادشاه ایران در آن زمان همچنان که اشاره شد، هرمز چهارم از سلسله ساسانیان بود.
بهرام چوبین از میان سپاه پانصد هزار نفری ایران، دوازده مرد جنگی ۳۰ تا ۴۰ ساله را انتخاب کرد؛ جنگجویانی که اضافه وزن نداشتند، میهنپرستیشان قبلا به اثبات رسیده بود و در جنگ سواره و پیاده مهارت داشتند تا با اتکا به چابکی آنان برنده نهایی جنگ نام بگیرد.
بهرام چوبین در نبرد با سپاه خاقان از سلاح تازهای که در آن از نفت خام به کار رفتهبود استفاده کرد. قبل از این جنگ، بهرام چوبین هنگام بازدید از بادکوبه به قدرت آتشزایی نفت پی برده و به مهندسان سپاهش دستور داده بود سلاحی شبیه به راکت امروزی بسازند. این سلاح روی قاطر نصب میشد و پنج نفر مسئول حمل و استفاده از آن بودند.

جنگ و گریز بهرام چوبین و خسرو پرویز
بهرام که خود را از نسل شاهان اشکانی میدانست پس از شوریدن بر هرمزد، حاضر نشد از خسرو پرویز هم اطاعت کند چون خود سودای شاه شدن داشت. وی چون سپاهی نیرومند داشت خود را شاه نامید و خسرو پرویز گریخت. بهرام فاتحانه به پایتخت آمد و به نام بهرام ششم تاجگذاری کرد.
یک سال پادشاهی بهرام اما با انواع و اقسام توطئهها همراه بود. وندوی، دایی خسرو پرویز، به کمک برخی از بزرگان از زندان رها شد و رهبری مخالفان بهرام را برعهده گرفت. وندوی سرانجام در آذربایجان نزد برادر خود گستهم رفت و به یاری خسرو پرویز شتافت.

خسرو پرویز که از بهرام شکست خورده بود به امپراتوری روم شرقی پناه برد، با دختر پادشاه روم ازدواج کرد و با سپاهی که از بیزانس موریکیوس پدر زن خود در اختیار گرفت به ایران حمله کرد و در ناحیه آذربایجان طی جنگی بهرام چوبین را شکست داد.
بهرام پس از این شکست به خاقان شرقی که با خاقانهای متجاوز به ایران دشمنی داشتند پناه برد. خسرو پرویز اما با ارسال هدایایی برای همسر خاقان شرقی او را به کشتن این فرمانده تحریک کرد و همین هم شد.
روم شرقی در ازای کمکی که به خسرو پرویز کرده بود بخشهای بزرگی از ایران از جمله گرجستان، ارمنستان و برخی شهرهای مسیحی نشین مثل آمیدا و نصیبین را به خاک خود الحاق کرد.

بهرام چرا و چگونه شورید؟
گفته میشود شورش بهرام چوبین نتیجه مستقیم اوضاع نابسامان داخلی و سـیاستها و اصلاحات انوشیروان و بیتدبیری و رفتارهای خشن هرمزد چهارم در برابر نجبا و خاندانهای کهن بود.
بهرام به یکی از خاندانهای بزرگ اشکانی تعلق داشت. این خاندانها که نقش مهمی در به قدرترساندن ساسانیان داشتند و از جایگاه مهمی در سیاست و اقتصاد برخوردار بودند، در دوران خسرو انوشیروان تنزل مقام داده شدند.
خسرو اول با سیاست و زیرکی خاص خود و بهبهانه سرکوب نهضت مزدکی توانست این خاندانها را از خود راضی نگه دارد اما بعدها و در زمان جـانشینانش ایـن تدبیر موثر نبود. زیرا هرمزد چهارم آن صلابت و کارآمدی پدر را نداشت و برخورد خشن و توهینآمیز او در رفتار با نجبا و کنارگذاشتن یکباره آنها از دایره قدرت به طوری کـه در لایـههای اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی ریـشه دوانـده بودند، هرمزد را به سوی جنگ داخلی و شورش بهرام و حمایت نجبا از او سوق داد.
همچنین بهرام با پیروزی بر تـرکان و احتمالاً در سر پروراندن شورش با ندادن بخشی از غنایم به هرمزد، بـا هـدف راضـی نگهداشتن سپاه بهعنوان نقطه اتکا این شورش، به دنبال آن بود تا بتواند دوباره اقتدار ازدسترفته خاندان اشـکانی و خـانواده مهران را به دست آورد و بساط دولت ساسانی را برچیند. حسادت و سوءظنها و توهینهای هرمزد به بهرام آن هـم در قـالب نـفرستادن کامل غنایم بهانه لازم را به دست بهرام داد تا بر ضد هرمزد چهارم و بهطور کلی دولت ساسانی شـورش کند.
سرگذشت بهرام و نزاع وی با خسرو بر سر قدرت موضوعی است که در آثار ادبی مختلف از جمله شاهنامه فردوسی انعکاس یافته است.
کتابنامه:
آلتهایم، فرانتس و روت استیل (1382)، تاریخ اقتصاد دولت ساسانی، ترجمه هوشنگ صـادقی، تهران: علمی و فرهنگی.
ابـن اثـیر (1371)، تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران، ترجمۀ عباس خلیلی و ابوالقاسم حالت، تهران: موسسۀ مطبوعات علمی.
ابن بلخی (1385)، فارسنامه، تصحیح گای لسترنج و رینولد آلن نیکلسون، تهران: اساطیر.
مجله روزگاران، تابستان 1398، دوره چهاردهم – شماره 15 (صفحه 63)