محیط زیست یکی از مهمترین اركان توسعه پایدار محسوب میشود و رشد سایر بخشها در گروی پایداری و كاركرد صحیح آن معنا و مفهوم پیدا میكند
استفاده بیش از ظرفیت منابع زیستمحیطی پیامدهای مخربی را در این عرصه برجای گذاشته است که از آن جمله میتوان به آلودگی هوا، كاهش كمی و كیفی منابع آب، فرسایش خاک، تخریب جنگل ها و مراتع، خشكیدگی تالاب ها، بیابان زایی و افزایش كانون های تولید ریزگردها، تخریب و آلودگی زیستگاههای ساحلی و دریایی، سوء مدیریت پسماندها و فاضلابها و تخریب تنوع زیستی اشاره كرد.
عوارضی كه به برخی از آنها اشاره شد كشورها به ویژه کشور ما را با بحرانهای پرشمار زیست محیطی مواجه كرده و چالشهای فراوانی را فراروی توسعه پایدار جوامع قرار داده است.
اهمیت حفظ و پاسداری از منابع زیست محیطی و اجرای اقدام های اصلاحی، سبب شد تا نوروز با امیرحسین غلامزاده نطنزی کارشناس مسائل اجتماعی، گفتوگویی داشته باشد که شرح آن را در ادامه میخوانید؛
نوروز: توجه به مباحث زیست محیطی در حال حاضر با چه ضرورتهایی مواجه است؟
غلامزاده: نخستین اقدام برای بررسی مسائل محیط زیستی و تاثیرات پیرامون آن ارائه یک نظریه است و بهترین نظریه در این زمینه نظریه گایا است. کلیت نظریه گایا کره زمین را یک موجود زنده و یک ارگانیسم زنده فرض می کند.
جنگلها به نوعی ریه زمین هستند و رودخانههای بزرگ شریانهای حیاتی آن و چشمهها و جویبارهای کوچک در حکم شبکه عصبی آن عمل میکنند. بنابراین هر گونه تخریب و یا هرگونه ایجاد مانع بر سر راه این شریانهای حیاتی، میتواند کلیت این ارگانیسم زنده را به خطر بیاندازد و مشکلات زیادی را ایجاد کند.
همانطور که بسته شدن یک رگ حیاتی در بدن انسان موجب سکته قلبی میشود، ساخت هرگونه سد روی یک رودخانه بزرگ هم میتواند موجب به وجود آمدن مشکلات مختلف برای این ارگانیسم زنده شود.
اما یک اصل مهم درباره ارگانیسم زنده (زمین) وجود دارد که اصل انطباق نام دارد، هرگونه ایجاد مانع و هرگونه محرکی که به این ارگانیسم زنده وارد شود متناسب با آن پاسخی از طرف زمین داده میشود.
نوروز: جهت درک بهتر موضوع، میتوانید مصداقی برای این دست پاسخها ارائه دهید؟
غلامزاده: در واقع گرمایش زمین پاسخی است از سوی این ارگانیسم زنده در واکنش به دستکاریها و تحریکاتی که بشر در زمین ایجاد کرده است. یعنی انسان با ساخت تعداد سدهای پرشمار روی رودخانهها و دستکاریهایی که خشک شدن دریاچهها را به دنبال داشته و همین طور از میان بردن جنگلها و آلودگیهای بسیار زیادی روی زمین، سبب گرم شدن زمین شده است. در نتیجه متناسب با این تحریکاتی که ایجاد کردهایم زمین هم پاسخ خود را به انسان میدهد.
نوروز: نظرات کارشناسی و تخصصی در تشریح وضعیت موجود و ارائه راهکار در حل چالشهای زیست محیطی تا چه اندازه میتواند موثر باشد؟
غلامزاده: با توجه به رویکردهای کارشناسی می توان خیلی از مسائل محیط زیستی را بررسی کرد. جالب است بدانید مسائل محیط زیستی، ابعاد و تاثیرات مختلفی در حوزههای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی دارند.
نوروز: در حوزه سیاستگذاری، شاخصترین چالشها بر سر راه اقدامات اصلاحی چیست؟
غلامزاده: بررسیهای به عمل آمده در حوزه عدم دستیابی به الگوی مطلوب نشان میدهد کشور در چند حوزه مهم با مشکلات متعددی روبرو است. به طور مثال در بحث قوانین بودجهای سالهای برنامه ششم توسعه تغییرات زیادی در ساختار و طبقهبندی برنامهها و طرحهای بخش محیط زیست اعمال نشده و تنها تغییراتی در دستهبندی آنها به وجود آمده است.
عدم التزام به ارزیابی جامع زیست محیطی در کشور هم عامل دیگر در این حوزه است. درحوزه قوانین و مقررات هم از یک سو با پراکندگی، بهروز نبودن، عدم جامعیت لازم برای همه حوزههای زیست محیطی روبهرو هستیم و ازسوی دیگر دستگاه متولی امر محیط زیست در کشور دراجرای سیاستها و برنامههای جامع آمایش سرزمین و برنامههای توسعهای کشور قاطعیت لازم را ندارد. متأسفانه توجه قانونگذار تا بهحال در جهت رفع نیازها و خلاءهای حقوقی و کیفری نبوده و همچنان تکیه بر اجرای قوانین موجود است. نکته بعدی مربوط به عدم برآورد خسارتهای زیست محیطی ناشی از عدم ارزشگذاری اقتصادی است.
متاسفانه یکسونگری و حاکم بودن برنامهریزیها و تفکرات بخشی طی چند دهه گذشته باعث عقیم ماندن بسیاری از سیاستها و برنامههای توسعه کشور بهویژه در زمینه حفاظت از محیط زیست شده است. مضاف بر موارد یاد شده، تفکرات بخشی حاکم بر نظام برنامهریزی هم از دیگر آفتهای بخش محیط زیست و عدم دستیابی به نتیجه مطلوب است.
ضعف سازوکارهای پایش و نظارت و ناکارآمدی ساختارهای موجود، نارسایی سازوکارهای جبرانی محیط زیست و فقدان مدیریت یکپارچه سرزمین و تعدد نهادهای تصمیمگیر و تصمیمساز هم از دیگر موارد موثر در ایجاد وضعیت کنونی است.
تعدد نهادها و سازمانهای مختلف در زمینه تصمیمگیری و مدیریت سرزمین و همپوشانی و تداخل وظایف دستگاههای متعدد در این زمینه باعث شده تا سیاستها و برنامههای نظاممندی در این زمینه در کشور وجود نداشته باشد که این امر به نوبه خود، امکان نظارت بر فعالیتهای مختلف را ناممکن کرده و مدیریت منابع محیط زیستی کشور را با چالشهای جدی مواجه کرده که پیامد آن توزیع تصادفی و بیبرنامه فعالیتها و سکونتگاهها در کشور است و سرانجام این دور تسلسل زنجیرهای از معضلات زیست محیطی را در کشور رقم زده است.