روزگاری، زبان فارسی مرزهایی از چین تا روم و بخش قابلتوجهی از آسیای صغیر را در بر میگرفت. اسلام هم اگر چه به زبان عربی وارد ایران شد، اما با زبان فارسی بود که غنای علمی یافت و از شاخ آفریقا تا شرق آسیا سایه گسترد. مطالب یا اشعار به زبان فارسی نشانگر کمال و موجب فخر و ادب دوستی بود، که به رشته تحریر درمیآمدند.
حفظ و گسترش زبان و ادبیات فارسی به عنوان گنجینهای تاریخی و میراث ارزشمند فرهنگی ضرورتی انكارناپذیر محسوب می شود. زبان فارسی بنابر اصل پانزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، زبان رسمی و مشترک ملت ایران به شمار می رود.
ایران سالهایی طولانی در مسیر ترویج زبان فارسی در دیگر کشورها فعالیتهای چشمگیری داشته است؛ اما در سالهای اخیر، این اقدامات، دچار ضعفهایی شده تا آنجا که کار به جایی رسیده است که طبق گفته پژوهشگران زبان فارسی در برخی از کشورها، امروز حتی اقدامات ناچیزی مانند ارسال چند مجله و نشریه فارسی به فراموشی سپرده شده است؛ در این زمینه بسیاری روی نقش رایزنان فرهنگی و کاستیهای عملکردشان انگشت میگذارند.
عمده وظایف رایزنان فرهنگی، ارتباط با مجامع فرهنگی و دانشگاهها است. بنابراین یک رایزن فرهنگی باید زبان کشور محل ماموریتش را بداند و به آداب اجتماعی آنجا وارد باشد. برخی عقیده دارند اکثر رایزنهای ما به خاطر فقدان ویژگی های لازم در انجام وظایف خود، چندان موفق نبوده اند.
به گفته دکتر پرویز ورجاوند استاد دانشگاه و باستانشناس، وقتی رایزن فرهنگی نقشآفرین میشود که قدرت ایجاد رابطه سریع با مردم سرزمینی را که در آن حضور می یابد، داشته باشد و بتواند پیام فرهنگ سرزمین خود را به گویاترین شکل ممکن و با جاذبه لازم به مردم آن سرزمین منتقل کند. وی هنگامی موفق عمل می کند که رسانه های همگانی و روزنامه های کشور محل ماموریتش را به سوی خود جذب کند و با برپایی نشست هایی در معرفی هنرهای کشورش به سرزمین محل ماموریت توفیق به دست آورد .
باید گفت چندین موضوع در اعزام رایزنهای فرهنگی به یک کشور باید از سوی مسئولان امر مورد توجه قرار گیرد؛ مواردی از قبیل بررسی میزان شناخت رایزنها از منطقهای که قرار است به آنجا اعزام شوند، اعزام رایزنان متخصص در حوزه زبان و ادبیات فارسی و اعزام رایزنهای دارای ارتباط مؤثر با مسئولان کشورهای مقصد، بیشک، درنظر نگرفتن این موارد، باعث پایین آمدن کارآیی رایزنها میشود و رسالت خطیر رایزنی فرهنگی در حد رونمایی از چند کتاب و برگزاری مراسم فرهنگی خلاصه میشود.
بر اساس گزارشهای موجود، در سالهای اخیر به دلیل غفلت از ظرفیت بالای زبان فارسی شاهد ناهماهنگیها و ضعفهایی هستیم. در همین زمینه باید گفت، بازگرداندن استادان اعزامی این رشته راهبردی از کشورهای مختلف، به دلیل بالارفتن قیمت دلار در سالهای اخیر از دیگر غفلتهای مسئولان امر است که ضربه مهلکی به ترویج زبان و ادبیات فارسی زده است.
اوضاع زبان فارسی و گنجینههای مرتبط با آن در مناطقی که زبان ما قدمت عظیمی دارد هم خوشایند نیست. با توجه به اینکه زبان فارسی در شبه قاره جنوب آسیا دستکم ۹ سده پیشینه دارد گفته میشود تاکنون 17 هزار نسخه گرانبهای خطی، 45 هزار کتاب چاپ سنگی فارسی، میکروفیلم و مجلات مختلف در معرض نابودی قرار دارند. همچنین مغفول ماندن اشاعه زبان فارسی در دیگر کشورها به خصوص هندوستان از دیگر آسیبهایی است که متوجه این حوزه است.
به عبارتی رایزنیهای فرهنگی ایران نتوانستهاند نقش مورد انتظار را در دیپلماسی کشور ایفا کنند. ورجاوند میگوید: غالب رایزنها حتی به زبان فارسی و فرهنگ ایرانی تسلط کافی ندارند و به زبان محل ماموریت هم وارد نیستند. کار ساماندهی رایزنی های فرهنگی هم به نحو قابل قبولی صورت نمی گیرد. غیر قابل تصور است که رایزنها با میراث فرهنگی و حوزه های هنری ارتباط نداشته باشند.
بعد از جنگ جهانی دوم بخش فرهنگی به عنوان یکی از ستونهای دیپلماسی به طور جدی وارد عرصه روابط بین الملل شد و حالا پس از قریب به هفت دهه از تولد رایزنیهای فرهنگی در جهان، لازم است از خود بپرسیم که چه اندازه توانستهایم از این مولفه مهم سیاست خارجی برای پیشبرد منافع ملی مان بهره ببریم؟
به گزارش نوروز، زمانی به پاسخ روشنتر در این زمینه میرسیم که میبینیم رایزنی فرهنگی در موارد زیادی به عنوان هدیه بعد از مسئولیت، به مدیران دائمالمنصب سپرده میشود بدون اینکه رایزن منتخب، به فرهنگیبودن و داشتن سررشته از این حوزه شناخته شود.
به عبارتی دیگر و در حالی که بسیاری از کشورها با تاریخ و تمدن و ادبیاتی غیرقابل مقایسه با ما، از عناصر فرهنگی خود برای پیگیری اهداف و منافع ملی در پیرامون خود و در سطح جهانی استفاده میکنند، بیتوجهی به گنجینه زبان پارسی به عنوان عنصری نافذ و قدرتساز، اوضاعی تعجببرانگیز و تاسفبار را به تصویر میکشد.