چندسالی میشود که مدام در خبرها میشنویم جنگلهای زاگرس طعمه حریق و آتش سوزی شدهاند. سوزاندن بلوطها، آتشسوزیها و قاچاق چوب از مهمترین بلاهایی بود که در این سالها بر سر درختان سر به فلک کشیده زاگرس آمده است.
به گزارش نوروز، اگرچه آمار دقیقی از سوی سازمان جنگلها و مراتع كشور برای مساحت مناطق جنگلی درگیر حریق در زاگرس در یك دهه اخیر تاكنون ارایه نشده است، اما تنها یك آمار منتشر شده از سوی این سازمان نشان میدهد بیش از 125 هزار هكتار از جنگلها و مراتع كشور از سال 1388 تا 1394 در حریق از بین رفته كه با توجه بهشدت گرفتن حریقها در زاگرس طی 5 تا 6 سال گذشته میتوان دریافت آمار رویشگاههای سوخته و نابود شده تا چه اندازه افزایش داشته است.
این روزها جنگلهای زاگرس در پی بیتوجهی، حالوروز خوبی ندارند و در نتیجه آن، این جنگلها دچار ضعفی اکولوژیک شدهاند و تعادل زیستی منطقه به هم خورده است. حالا آفت جوانهخوار بلوط و آفت برگخوار بلوط هم به جان درختان افتادهاند تا از جرگه نابودکنندگان جنگل عقب نمانند و بلوط های کهنسال زاگرس را به زوال ببرند.
این موجودات که امروزه بهعنوان آفات از آنها یاد میکنیم، در گذشته حشرات ساکن جنگلهای زاگرس بودند، اما از آنجا که تعادل زیستی این گونه تغییر کرده، تعادل جمعیت این حشرات نیز بههم خورده و افزایش جمعیت شدید آنها را بهعنوان آفت معرفی کرده است.
به گفته یکی از مسئولان منابع طبیعی و جنگلهای استان کهگیلویه و بویراحمد، جنگلهای بلوط پیر شدهاند و اکثر درختان به دلیل کهولت سن در مقابل آفات بسیار آسیبپذیر هستند. در واقع این آفتها میتواند درختان را درمانده و راه را برای حمله آفتهای دیگر باز کند، به همین دلیل باید از این کار جلوگیری کنیم.
وضعیت پاسبانی ما از جنگلها به گونهای است که حتی رئیس مجلس گفته کارنامه خوبی در این زمینه نداریم. به گفته «محمدباقر قالیباف» در سفر روز سهشنبه به کهگیلویه و بویراحمد، آفت پروانه سفیدِ بلوطخوارِ زاگرس یکی از دغدغه های سفر ماست که حتما به آن توجه داریم. واقعیت این است که در دهه های گذشته مجموعه پوشش سبز زاگرس ضعیف شده است، همچنین هوای گرم، آتشسوزیها و نبود امکانات اطفای حریق مشکلاتی را برای پوشش سبز گیاهی این منطقه ایجاد کرده است و ما در مجموع در نگهداری از محیط زیست زاگرس کارنامه قابل قبولی نداریم.
امروز هم فرصتهای زیادیرا در پس بحرانهای زیستمحیطی و توسعه بی حد و حصر كشور در بستر زاگرس از دست دادهایم كه شاید دیگر قابل جبران و احیا نباشد. اگر دیر بجنبیم شاید همین اندك منابع باقیمانده هم تا 20 یا 30 سال آینده كاملا از بین برود و در این صورت ایران 2050، ایرانی خواهد بود با بحران شدید آوارگان محیطزیستی! اگر تا دیروز مهاجرتها عمدتا از مناطق جنوبی و بد آب و هوا به مناطق خوش آب و هوا بوده، از هماكنون گسترش مهاجرتها از مناطقی كه به ظاهر سرسبزتر است آغاز شده و در سالهای پیش رو با تشدید اثرات تغییر اقلیم در زاگرس شدت خواهد گرفت.